مولوی_مثنوی معنویدفتر سوم (فهرست)

شماره 63 - در جامهٔ خواب افتادن استاد و نالیدن او از وهم رنجوری

1. جامه خواب آورد و گسترد آن عجوز

2. گفت امکان نه و باطن پر ز سوز

3. گر بگویم متهم دارد مرا

4. ور نگویم جد شود این ماجرا

5. فال بد رنجور گرداند همی

6. آدمی را که نبودستش غمی

7. قول پیغامبر قبوله یفرض

8. ان تمارضتم لدینا تمرضوا

9. گر بگویم او خیالی بر زند

10. فعل دارد زن که خلوت می‌کند

11. مر مرا از خانه بیرون می‌کند

12. بهر فسقی فعل و افسون می‌کند

13. جامه خوابش کرد و استاد اوفتاد

14. آه آه و ناله از وی می‌بزاد

15. کودکان آنجا نشستند و نهان

16. درس می‌خواندند با صد اندهان

17. کین همه کردیم و ما زندانییم

18. بد بنایی بود ما بد بانییم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند
* همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ
* مرا بر هر زمین کز دیده اشک لاله گون آید
* دمد زآنجا گُل حسرت وز آن گُل بوی خون آید
شعر کامل
جامی
* مدتی چون غنچه در خون جگر پیچیده ام
* تا درین گلزار چون گل یک دهن خندیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی