مولوی_مثنوی معنویدفتر پنجم (فهرست)

شماره 115 - در معنی لولاک لما خلقت الافلاک

1. شد چنین شیخی گدای کو به کو

2. عشق آمد لاابالی اتقوا

3. عشق جوشد بحر را مانند دیگ

4. عشق ساید کوه را مانند ریگ

5. عشق‌بشکافد فلک را صد شکاف

6. عشق لرزاند زمین را از گزاف

7. با محمد بود عشق پاک جفت

8. بهر عشق او را خدا لولاک گفت

9. منتهی در عشق چون او بود فرد

10. پس مر او را ز انبیا تخصیص کرد

11. گر نبودی بهر عشق پاک را

12. کی وجودی دادمی افلاک را

13. من بدان افراشتم چرخ سنی

14. تا علو عشق را فهمی کنی

15. منفعتهای دیگر آید ز چرخ

16. آن چو بیضه تابع آید این چو فرخ

17. خاک را من خوار کردم یک سری

18. تا ز خواری عاشقان بویی بری

19. خاک را دادیم سبزی و نوی

20. تا ز تبدیل فقیر آگه شوی

21. با تو گویند این جبال راسیات

22. وصف حال عاشقان اندر ثبات

23. گرچه آن معنیست و این نقش ای پسر

24. تا به فهم تو کند نزدیک‌تر

25. غصه را با خار تشبیهی کنند

26. آن نباشد لیک تنبیهی کنند

27. آن دل قاسی که سنگش خواندند

28. نامناسب بد مثالی راندند

29. در تصور در نیاید عین آن

30. عیب بر تصویر نه نفیش مدان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یا بیا کن دل ز خون چون نار و نفع خلق شو
* ورنه رخ را رنگ ده بی نفع چون گلنار باش
شعر کامل
سنایی
* سهی سرو آن زمان شد در چمن سست
* که سیمین نار تو بر نارون رست
شعر کامل
نظامی
* مرا تخت زین باشد و تاج ترگ
* قبا جوشن و دل نهاده به مرگ
شعر کامل
فردوسی