مولوی_مثنوی معنویدفتر پنجم (فهرست)

شماره 24 - در بیان آنک هیچ چشم بدی آدمی را چنان مهلک نیست کی چشم پسند خویشتن مگر کی چشم او مبدل شده باشد به نور حق که بی یسمع و بی یبصر و خویشتن او بی‌خویشتن شده

1. پر طاوست مبین و پای بین

2. تا که سؤ العین نگشاید کمین

3. که بلغزد کوه از چشم بدان

4. یزلقونک از نبی بر خوان بدان

5. احمد چون کوه لغزید از نظر

6. در میان راه بی‌گل بی‌مطر

7. در عجب درماند کین لغزش ز چیست

8. من نپندارم که این حالت تهیست

9. تا بیامد آیت و آگاه کرد

10. کان ز چشم بد رسیدت وز نبرد

11. گر بدی غیر تو در دم لا شدی

12. صید چشم و سخرهٔ افنا شدی

13. لیک آمد عصمتی دامن‌کشان

14. وین که لغزیدی بد از بهر نشان

15. عبرتی گیر اندر آن که کن نگاه

16. برگ خود عرضه مکن ای کم ز کاه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان
* زین فتنه‌ها که دامن آخرزمان گرفت
شعر کامل
حافظ
* ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
* بدین سرچشمه‌اش بنشان که خوش آبی روان دارد
شعر کامل
حافظ
* گل چهره‌ای که مرغ دلم صید دام اوست
* زلفش بنفشه‌ایست که سنبل غلام اوست
شعر کامل
محتشم کاشانی