مولوی_مثنوی معنویدفتر ششم (فهرست)

شماره 121 - رسیدن آن شخص به مصر و شب بیرون آمدن به کوی از بهر شبکوکی و گدایی و گرفتن عسس او را و مراد اوحاصل شدن از عسس بعد از خوردن زخم بسیار و عسی ان تکرهوا شیا و هو خیر لکم و قوله تعالی سیجعل الله بعد عسر یسرا و قوله علیه‌السلام اشتدی ازمة تنفرجی و جمیع القرآن و الکتب المنزلة فی تقریر هذا

1. ناگهانی خود عسس او را گرفت

2. مشت و چوبش زد ز صفرا تا شکفت

3. اتفاقا اندر آن شب‌های تار

4. دیده بد مردم ز شب‌دزدان ضرار

5. بود شب‌های مخوف و منتحس

6. پس به جد می‌جست دزدان را عسس

7. تا خلیفه گفت که ببرید دست

8. هر که شب گردد وگر خویش منست

9. بر عسس کرده ملک تهدید و بیم

10. که چرا باشید بر دزدان رحیم

11. عشوه‌شان را از چه رو باور کنید

12. یا چرا زیشان قبول زر کنید

13. رحم بر دزدان و هر منحوس‌دست

14. بر ضعیفان ضربت و بی‌رحمیست

15. هین ز رنج خاص مسکل ز انتقام

16. رنج او کم بین ببین تو رنج عام

17. اصبع ملدوغ بر در دفع شر

18. در تعدی و هلاک تن نگر

19. اتفاقا اندر آن ایام دزد

20. گشته بود انبوه پخته و خام دزد

21. در چنین وقتش بدید و سخت زد

22. چوب‌ها و زخمهای بی‌عدد

23. نعره و فریاد زان درویش خاست

24. که مزن تا من بگویم حال راست

25. گفت اینک دادمت مهلت بگو

26. تا به شب چون آمدی بیرون به کو

27. تو نه‌ای زینجا غریب و منکری

28. راستی گو تا بچه مکر اندری

29. اهل دیوان بر عسس طعنه زدند

30. که چرا دزدان کنون انبه شدند

31. انبهی از تست و از امثال تست

32. وا نما یاران زشتت را نخست

33. ورنه کین جمله را از تو کشم

34. تا شود آمن زر هر محتشم

35. گفت او از بعد سوگندان پر

36. که نیم من خانه‌سوز و کیسه‌بر

37. من نه مرد دزدی و بیدادیم

38. من غریب مصرم و بغدادیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز دیده اشک خونین بر رخان ریخت
* تو گفتى ناردان بر زعفران ریخت
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی
* شراب اگر نبود، آتشم به ساغر کن
* گدای میکده را شعله در کدو کافی ست
شعر کامل
حزین لاهیجی
* به بدی در همه جا نام برآرم که مباد
* خون من ریزی و گویند سزاوار نبود
شعر کامل
نظیری نیشابوری