ملا هادی سبزواری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 120

1. هان وامگیر رخش طلب یکزمان ز تک

2. تا بگذری ز دانش اسما تو از ملک

3. گر ترک نفس گیری و فرمان حق بری

4. فرمانبرت شود ز سما جمله تا سمک

5. دُر گران عشق بدست آر ار کسی

6. ورنه چه سود خرقه و دستار با حنک

7. در این مس بدن زر خالص نهاده حق

8. آنکس شناسد آنکه کند قلب خود محک

9. دادت چهار دور چو اندر گلت سرشت

10. یکقبضه از عناصر و نه قبضه از فلک

11. چون خاک و جان پاک قرین میشود به هم

12. بر نه رواق گام نهد بلکه بر ترک

13. آنموزجی که هفت کست در وی اندرست

14. خواند آنکسی که حرف خودی را نمود حک

15. کوشش نمای تا نگری از همه جهان

16. وجه نگار باقی و باقی و ماهلک

17. در جملهٔ مراتب اعداد لایقف

18. نبود به پیش دیدهٔ اسرار غیریک


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هیچ از لب و چشم تو قناعت نتوان کرد
* یارب چه نهادند در این شکر و بادام
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بنال بلبل اگر با منت سر یاریست
* که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاریست
شعر کامل
حافظ
* عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد
* که عشق موجب شوقست و خمر علت مستی
شعر کامل
سعدی