ملا هادی سبزواری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 144

1. شدم صدره بزیر سنگ طفلان در جنون پنهان

2. ولیکن باز پیدا کرده ما را محنت دوران

3. ببین چشم تر مار ا مگو از نوح و طوفانش

4. که او یکبار طوفان دید و ما هر لحظه صدطوفان

5. نبخشد دیدهام را نور غیر از خاک آن درگه

6. نسازد سوز دل خاموش الا آب آن پیکان

7. دل رنجور از خود میرود هر لحظه چون طفل

8. تسلّی می دهندش از قدوم وی پرستاران

9. بجز آن پادشاه کشور دل در جهان اسرار

10. کدامین پادشه دیدی که ملک خود کند ویران


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه را دیده در اوصاف تو حیران ماندی
* تا دگر عیب نگویند من حیران را
شعر کامل
سعدی
* عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
* کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
شعر کامل
حافظ
* گرم صد بار سوزی، باز بَر گِردِ سرت گَردَم
* نیم پروانه، کز یک سوختن از دست و پا افتم
شعر کامل
نظیری نیشابوری