ملا هادی سبزواری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 16

1. شهنشهی طلبی باش چاکر فقرا

2. گدای خاک نشینی شو از در فقرا

3. گر آرزوست ترا فیض جام جم بردن

4. بکش بمیکده دردی ز ساغر فقرا

5. بنجم ثابت و سیار گنبددوار

6. رسد فروغ ز فرخنده اختر فقرا

7. ببر بمنظر کامل عیارشان مس قلب

8. که خاک تیره شود رز ز منظر فقرا

9. همی دهند و ستانند خسروان را تاج

10. بود دو کون عطای محقر فقرا

11. گرت بر آینهٔ دل نشسته زنگ خلاف

12. بکن مقابله بارای انور فقرا

13. مبین مرقع خاکی چه دروی اخگرهاست

14. نهفته اند به خاکستر آذر فقرا

15. چو ملک تن بود اقلیم دل قلمروشان

16. اگرچه تاج نمد باشد افسر فقرا

17. بر اهل فقر مکن فخر خواندی ار ورقی

18. به سینه لوحهٔ دل هست دفتر فقرا

19. کنند شیر فلک رام همچو گاو زمین

20. اگرچه مثل هلال است پیکر فقرا

21. گرت هوا است که عین الحیوة ظلمت چیست

22. سواد دیده در آن خاک معبر فقرا

23. مرا بدولت فقر آن دلیل روشن بس

24. که فخر میکند از فقر سرور فقرا

25. بود چو فقر سیه کردن خودی ز وجود

26. چو خال گونه بود زیب و زیور فقرا

27. ز فخر پا نهد اسرار بر فراز دوکون

28. نهند نام گراو را سگ در فقرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نباید که باشد جز از آفرین
* که پاکی نژاد آورد پاک دین
شعر کامل
فردوسی
* نامه تعزیت دختر رز بنویسید
* تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند
شعر کامل
حافظ
* رزق اگر بر آدمی عاشق نمی باشد، چرا
* از زمین گندم گریبان چاک می آید برون؟
شعر کامل
صائب تبریزی