ملا هادی سبزواری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 38

1. گردی از آن رهگذرم آرزوست

2. افسر شاهی بسرم آرزو ست

3. ترک به تارک به میان عقد فقر

4. شاهم و تاج و کمرم آرزوست

5. با چمن و خلد ندارم سری

6. خفتن آن خاک درم آرزوست

7. چند بمانم پس این نه حجاب

8. سیر فضای دگرم آرزوست

9. ذوق پر افشانی با غم نماند

10. تیر ز شصتت به پرم آرزوست

11. جام می ناب نخواهم دگر

12. خوردن خون جگرم آرزوست

13. عشق نگیرد مگر از درد زیب

14. سینه پر از شررم آرزوست

15. بلکه به بیند بتو این چشم تار

16. گرد تو کحل بصرم آرزوست

17. بو که رسد بوت بدل سینه را

18. چاک زدن هر سحرم آرزوست

19. طوطی جان تا که شکرخا شود

20. حرفی از آن لب شکرم آرزوست

21. چند سبا هدهد باد صبا

22. خود ز سلیمان خبرم آرزوست

23. تا بکیم تفرقه یعقوب وار

24. بوی قمیص پسرم آرزوست

25. گرچه چو عیسی پدری نیستم

26. وصل حقیقی پدرم آرزوست

27. معتکف هستی خود بودمی

28. چند شد از خود سفرم آرزوست

29. آرزو اسرار همه حاجتست

30. رفتن این خود ز برم آرزو است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رزق اگر بر آدمی عاشق نمی باشد، چرا
* از زمین گندم گریبان چاک می آید برون؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* هست بی صورت جناب قدس عشق
* لیک در هر صورتی خود را نمود
شعر کامل
جامی
* اگر ممالک روی زمین به دست آری
* بهای مهلت یک روزه زندگانی نیست
شعر کامل
سعدی