ملا هادی سبزواری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 63

1. جام جم مظهر اعظم دل درویشان است

2. نخبهٔ جملهٔ عالم دل درویشان است

3. طاعت و زهد ریائی همه بیحاصلی است

4. بجز از عشق که او حاصل درویشان است

5. نقد عالم همه قلب است ولی نقد صحیح

6. کیمیای نظر کامل درویشان است

7. بی نیاز از دو جهان زندهٔ جاوید شود

8. هر که از فقر و فنا بسمل درویشان است

9. رجعت آل چو قائم به فنا در آل است

10. جذب این سلسله بر کاهل درویشان است

11. بگذر از مرحله ریب و ریا ای سالک

12. رو بصدق آر که سر منزل درویشان است

13. آن مغاکی که بود کوی خموشان نامش

14. دانی البته که او محفل درویشان است

15. آتش آن نیست که در وادی ایمن زدهاند

16. آتش آنست که اندر دل درویشان است

17. باید اسرار گهر سفت و دُرر ّبهر نثار

18. که نه هر سنگ و گلی قابل درویشانست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنینست رسم سرای کهن
* سرش هیچ پیدا نبینی ز بن
شعر کامل
فردوسی
* ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست
* میر مست و خواجه مست و یار مست اغیار مست
شعر کامل
مولوی
* هیچ قفلی نیست نگشاید به آه نیمشب
* مانده ای در عقده دل اینقدر حیران چرا
شعر کامل
صائب تبریزی