نصرالله منشی_کلیله و دمنهمفتتح کتاب بر ترتیب ابن المقفع (فهرست)

شمارهٔ 17 - حاجت خواستن برزویه از نوشروان

برزویه زمین بوسه کرد و گفت: حسن رای و صدق عنایت پادشاه مرا از مال مستغنی گردانیده است، و کدام مال دراین محل تواند بود که از کمال بنده نوازی شاهنشاه گیتی مرا حاصل است؟ اما چون سوگند در میانست از جامه خانه خاص، برای تشریف و مباهات، یک تخت جامه از طراز خوزستان که بابت کسوت ملوک باشد برگیرم. وانگاه برزبان راند که: اگر من در این خدمت مشقتی تحمل کردم و در بیم و هراس روزگار گذاشت، بامید طلب رضا و فراغ ملک بر من سهل و آسان می‌گذشت، و بدست بندگان سعی و جهدی به اخلاص باشد. و الا نفاذ کار و ادراک مراد جز بسعادت ذات و مساعدت بخت ملک نتواد بود. و کدام خدمت در موازنه آن کرامات آید که در غیبت اهل بیت بنده را ارزانی فرموده ست؟ و یک حاجت باقی است که در جنب عواطف ملکانه خطری ندارد، واگر بقضا مقرون گردد عز دنیا و آخرت بهم پیوندد، و ثواب و ثنا ایام میمون ملک را مدخر شود.


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
* که در طریقت ما کافریست رنجیدن
شعر کامل
حافظ
* شرح سنگین دلی و قصه شیرین باید
* که بکوه آید و برسنگ نویسد فرهاد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد
* که عشق موجب شوقست و خمر علت مستی
شعر کامل
سعدی