نزاری قهستانیدستورنامه (فهرست)

شمارهٔ 27 - آیین اهل عراق

1. شنیدم که فرمان دهان عراق

2. به هر گه که افتاد صبوح اتّفاق

3. به رسم سخاوت به قدر یار

4. کنند از کم و بیش چیزی نثار

5. ولی دیر دیر افتد این اتّفاق

6. چنین است آئین اهل عراق

7. بزرگانه می خورد رسمی نکوست

8. به جایی که معهود و آئین و خوست

9. به شرطی که در هوشیاری بود

10. نه در عینِ بی اختیاری بود

11. ز بس شوق چون میزبانی کنند

12. جوانان ما جان فشانی کنند

13. از آن می که مستانِ ما می خورند

14. مقیمان بالا به رشک اندرند

15. نه آن می که هشیاریش در پی است

16. از آن می که مستی او بی می است

17. که نه می همه مفسدان می خورند

18. خورند اهلِ معنی و جان پرورند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جعد بنفشه بین ز نسیم سحرگهی
* همچون شکنج طره خوبان گرفته خم
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* غصه ام خیزد، کای دل، سخن صبر کنی
* وه چرا گویی از آن چیز که نتوانی کرد؟
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* خال تو سنگ کم به ترازوی من نهاد
* من هم متاع دل به همین سنگ می کشم!
شعر کامل
صائب تبریزی