نزاری قهستانیدستورنامه (فهرست)

شمارهٔ 5 - اندیشه و سخن

1. چو بر مرکبِ فکر گردم سوار

2. نیارم گرفتن عنان استوار

3. سر از هر طرف می‌کشد بارگی

4. مرا می‌رباید به یک بارگی

5. چو قادر نه‌ام بر کمان و کمند

6. برون می‌دود صیدم از قیدِ بند

7. مرا خود ز عالم برون می‌برد

8. چه عالم ز خود هم برون می‌برد

9. مشو معترض کو غلو در گرفت

10. که این برق در خشک و در تر گرفت

11. گر از آتش من خبر داشتی

12. چه پروای عیب و هنر داشتی

13. سخن باطنی دارد و ظاهری

14. بدو نیک را اول و آخری

15. تو مرد کدامی و اهل کدام

16. نصیب خود ادراک کن والسلام

17. جُعَل از گلستان ندارد نصیب

18. ز کنّاس گند و ز عطار طیب

19. اگر در سیاهیست آب حیات

20. ببین چشمه‌ی خضر من در دوات

21. به زور و به زرگر به دست آمدی

22. سکندر سیاهی پرست آمدی

23. ازین جام اگر جرعه‌ای یافتی

24. ز هر حرف صد چشمه بشکافتی

25. خضِر را ازین چشمه دادند آب

26. توهم زین سیاهی طلب کن بیاب

27. غلط می‌کنم از سیاهی مجوی

28. اگر چشمه خواهی پی خضر پوی

29. خضِر را طلب کن که آب حیات

30. ازو بازیابی نه از ترّهات


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو گرم کن نفس خویش را به آتش عشق
* رها کن آن دگران را به زیره و پلپل
شعر کامل
اوحدی
* ضرورتست که آحاد را سری باشد
* وگرنه ملک نگیرد به هیچ روی نظام
شعر کامل
سعدی
* خضاب تازه ای هر دم به روی کار می آری
* شدی پیر و همان دست از سیه کاری نمی داری
شعر کامل
صائب تبریزی