نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1021

1. گر به گوشت برسد درد من و زاری من

2. زحمت آید مگرت بر شب بیداری من

3. به تو ام ره ندهد بی تو نمی یارم بود

4. از گران جانی بخت است سبک ساری من

5. من ترا دارم و بی تو نتوان داشت مرا

6. جاودانیست در این قید گرفتاری من

7. صفت لیلی و مجنون که شنیدی بنگر

8. تا بدان حسن کسی هست و بدین زاری من

9. من از آن جام نخوردم که به خود بازآیم

10. عقل ازین پس نبرد راه به هشیاری من

11. تو نه آنی که من از تو طمع این دارم

12. که قدم رنجه کنی از پی دلداری من

13. می کنم صبر و جفا می کشم و می گویم

14. یادت آید مگر از دوستی و یاری من

15. روزگار دل بی خویشتنم بر هم زد

16. تا چه می خواست فراقت ز دل آزاری من

17. خود نگویی که نزاری چو ز حد در گذرد

18. بر در شاه بنالد ز ستمگاری من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست
* که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
شعر کامل
سعدی
* در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
* آری طریق دولت چالاکی است و چستی
شعر کامل
حافظ
* بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل
* بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد
شعر کامل
حافظ