نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1046

1. ای دلِ سوداییِ من چند ز رعناییِ تو

2. آفتِ بد نامیِ من غایتِ رسواییِ تو

3. مشعله بر سر کردی فتنه برون آوردی

4. یادِ جگرخواریِ من در غمِ تنهاییِ تو

5. بهره‌نخواهی بردن غرّه نخواهم گشتن

6. تو ز سبک‌باریِ من من ز شکیباییِ تو

7. صبر کنم تا چه شود کارِ فرو بستۀ من

8. هم بگشاید روزی تعبیه‌آراییِ تو

9. گشت ز بی‌دادیِ تو طاقتِ من طاق‌شده

10. عمرِ گران‌مایۀ من در سر خودرأییِ تو

11. چند تحمّل کردم تا ز جفا در گذری

12. صاف نشد با دلِ من خاطرِ هرجاییِ تو

13. کیست نزاری که کند با چو تویی دل‌بازی

14. گرچه چو او هست بسی واله و شیدایی تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
* ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
شعر کامل
سعدی
* بد و نیک هر گونه باید کشید
* ز هر تلخ و شوری بباید چشید
شعر کامل
فردوسی
* صلاح از ما چه می‌جویی که مستان را صلا گفتیم
* به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم
شعر کامل
حافظ