نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1051

1. بیا که جانِ منی جانِ من بیا بمرو

2. مکن به کامِ رقیبان مکن مرا بمرو

3. اگر رضایِ تو در کشتنِ من است بکش

4. رضا رضایِ تو دارم بدین رضا بمرو

5. به هر قفا که دهی شاکرم هلا باز آی

6. به هر جفا که کنی راضی ام بیا بمرو

7. به سوزِ سینه ی من مبتلا شوی بنشین

8. روا مدار بترس آخر از خدا بمرو

9. اگر به مصلحت از دستِ من بخواهی رفت

10. به رغمِ مدّعیان از سرِ وفا بمرو

11. هر آن جفا که ز بیگانه می رود بر من

12. رواست گو ز دلم داغِ آشنا بمرو

13. گر از سرِ تو برفت آن که دست گیرت بود

14. تو باری از سرِ پیمان نزاریا بمرو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من آن زمان ز دل چاک چاک شستم دست
* که شانه راه در آن زلف عنبرافشان یافت
شعر کامل
صائب تبریزی
* بس که زاهد به ریا سبحۀ صد دانه شمرد
* در همه شهر بدین شیوه شد انگشت نما
شعر کامل
جامی
* خوش آن زمان که به بویش نهفته می نگرم
* چو سوی من نگرد، پس نظر بگردانم
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی