نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1063

1. هر که را مهرِ تو در دل نبود بی جان به

2. وان که جز عشقِ تو اش کیش بود قربان به

3. دلِ من در سرِ میدانِ محبّت چون گوی

4. در خمِ زلف چو چوگانِ تو سرگردان به

5. قفلِ یاقوت که بر درجِ دُر انداخته ای

6. سخت خوب است ولی پسته و گل خندان به

7. من به مرجان نکنم نسبتِ لعل تو که هست

8. بوسه ای زان لبِ لعلِ تو ز صد مرجان به

9. اگرم تیغ زنی سر نهم اندر قدمت

10. سرِ چاکر چو رود در قدمِ سلطان به

11. روی بنمای که ابرویِ تو محرابِ من است

12. باشدم کفرِ سرِ زلفِ تو از ایمان به

13. گرچه دردِ تو نزاری نپذیرد درمان

14. عشق دردی ست که آن را نکنی درمان به


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صنوبر صوف سبز افکنده بر دوش
* درخت بید گشته پوستین پوش
شعر کامل
وحشی بافقی
* دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست
* هر که ما را این نصیحت می‌کند بی‌حاصلست
شعر کامل
سعدی
* هزار گونه ادب جان ز عشق آموزد
* که آن ادب نتوان یافتن ز مکتب‌ها
شعر کامل
مولوی