نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1103

1. تا قدم در ره مردان ننهی مردانه

2. لافِ مردی مزن ای خواجه ی نافرزانه

3. در حریمِ حرمِ عشق ترا ره ندهند

4. تا که از خویش به کلّی نشوی بیگانه

5. خویشتن بین بنبیند به جز از خود کس را

6. به کسی بین نه به خود تا نبود افسانه

7. عقل آن‌جا چه کند چون نتواند ره برد

8. مرد باید که بود شیفته و دیوانه

9. قبله از راه حقیقت نکند جز رخ دوست

10. کعبه سازد ز سر صدق درِ می‌خانه

11. بسته ی توبه و پیمان مجازی نشود

12. جان نهد از کف و از کف ننهد پیمانه

13. سرّ اسرار چو شمع است از او نور نیافت

14. هر که بر شمع نشد سوخته چون پروانه

15. چون نزاری اگر از دامِ بلا برگذری

16. نبود در سرت از حرص هوایِ دانه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نامۀ سربسته آمدغنچه و مضمون او
* حسب حال بلبل و شرح دل پر خون او
شعر کامل
جامی
* چشم در صنع الهی باز کن، لب را ببند
* بهتر از خواندن بود، دیدن خط استاد را
شعر کامل
صائب تبریزی
* سزای خدمت شایسته است لطف چه منت
* ز خدمتم خجل و حقگزار خدمت خویشم
شعر کامل
وحشی بافقی