نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1113

1. ای به خورد و خواب قانع هم‌چو حیوان از غذای

2. یک نفس زین چارچوبِ طبعِ حیوانی برآی

3. آدمی مانی ولیکن آدمی سیرت نه ای

4. دیو پیکر نیستی اما که هستی دیو رای

5. خود گرفتم باصره‌ ت را قفل حیرت بسته‌اند

6. امتحان را چشمِ دل بر آینه ی عبرت گشای

7. عالمِ باقی و فانی را به هم نسبت مکن

8. روزکی چند ار خوشت باشد درین فانی سرای

9. گر نکو نامیت می‌باید مجوی آزارِ خلق

10. کز ستم‌گاری نشد با فرّه ی ایزد همای

11. رستگاری با کم آزاری توانی یافتن

12. با کم آزاران نشین و با کم‌آزاران گرای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیاز آمد آن بی هنر جمله پوست
* که پنداشت چون پسته مغزی در اوست
شعر کامل
سعدی
* به لشکرگاه دارم روی وبر سلطان فشانم جان
* گر آن دریاست وین خورشید من نیلوفرم باری
شعر کامل
خاقانی
* به ادب نافه گشایی کن از آن زلف سیاه
* جای دل‌های عزیز است به هم برمزنش
شعر کامل
حافظ