نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1120

1. دل شکسته ی ما را رعایتی فرمای

2. به پرسشی چه شود الله الله از سرِ پای

3. دمی درآی و زمانی بپای و در خلوت

4. کله فرو نه و بندِ بغلترق بگشای

5. اگر بلایِ دلِ مردم است بالایت

6. ستیزه ی دلِ من دم به دم بلا منمای

7. ببین که خلق چه غوغا کنند و فتنه شوند

8. تفرّجی کن و چون یوسف از تتق به درآی

9. کمان مکش ز برِ تیرِ غمزه تا بُن گوش

10. ستم مکن ز برِ فتنه، فتنه برمفزای

11. رخت که آینه ی اعتبار دیو و پری‌ست

12. کسی ندید که پایِ دلش نرفت از جای

13. دلم به سایه زلفِ تو درگریخت چو دید

14. که فرّ زلف تو دارد خواصِ پرّ همای

15. تو خود حواله ی ما بوده‌ای به حکم ازل

16. غلط شدم به تو ما را حواله کرد خدای

17. ز دست رفت نزاری به لطف دریابش

18. به حال او نظری کن عنایتی فرمای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
* همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم
شعر کامل
سعدی
* گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
* جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
شعر کامل
حافظ
* بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
* توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
شعر کامل
حافظ