نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1214

1. بیا یارا که آمد وقتِ یاری

2. مرا بی خویشتن تا چند داری

3. به نومیدی چو من بی چاره ای را

4. روا باشد که ضایع می گذاری

5. جفا بردن ز دشمن بر امیدی

6. بسی آسان تر از نومیدواری

7. بسی جور از فراقت بردم ای دوست

8. ز دشمن تا کی آخر بردباری

9. مباش آخر بدین نامهربانی

10. که یاد از دوستان هرگز نیاری

11. شکیبایی مدار از من توقّع

12. که من معذورم از آشفته کاری

13. ملاقاتی که رویت باز بینم

14. همین میخواهم از مولا به زاری

15. به رغبت جان به جانان واسپارم

16. همین باشد طریقِ حق گزاری

17. مقاماتی برون آرم که عشّاق

18. بیاموزند از من جان سپاری

19. چو من در بی خودی مشهور دهرم

20. ز من شینی نباشد بی قراری

21. میازار آخر ای یار دل آزار

22. نزاری تا به کی زار و نزاری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بساط عمر مرا گو فرونورد زمانه
* که من حکایت دیدار دوست درننوردم
شعر کامل
سعدی
* این که تو داری قیامتست نه قامت
* وین نه تبسم که معجزست و کرامت
شعر کامل
سعدی
* وجود عاریتی خانه‌ایست بر ره سیل
* چراغ عمر نهادست بر دریچهٔ باد
شعر کامل
سعدی