نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1242

1. تا نیستی خود را از راه برنگیری

2. هرگز طریق هستی از راه برنگیری

3. گر از تو با تو بویی در نیستی بماند

4. بویی دگر نیابی رنگی دگر نگیری

5. از رنگ و بوی بازآ وزخوب و زشت بگذر

6. در خود اثر نبینی گر خود حذر نگیری

7. تو آتشی و نفست بی خشک و تر نباشد

8. تا هم چو برق آتش در خشک و تر نگیری

9. نوریست عشق وحدت پس چون چراغ میری

10. گر شمع زندگانی ز آن نور درنگیری

11. بر در غلاف شبهت تا کی هوا گرفتن

12. دنبال مرغ معنی بی بال و پر نگیری

13. زنهار اگر درین عهد از شست پاک بازان

14. صد تیر بر تو آید یک ره سپر نگیری

15. مُهر از زبان حیرت زنهار برنداری

16. ستر از جمال دعوی زنهار برنگیری

17. دم بر مزن درین دم بی همدمی نزاری

18. بی هم دمی درین ره ترک سفر نگیری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این خون کسی ریخته‌ای یا می سرخ است
* یا توت سیاهست که بر جامه چکیده‌ست
شعر کامل
سعدی
* خروشید و جوشید و برکند خاک
* ز نعلش زمین شد همه چاک چاک
شعر کامل
فردوسی
* تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
* و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم
شعر کامل
سعدی