نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1259

1. کس ندارم که پیامی برد از من به کسی

2. چون کنم دسترسم نیست به فریاد رسی

3. بر کسی شیفته ام باز من خام طمع

4. که چو من سوخته خرمن یله کرده است بسی

5. از منش یاد نمی آید و خود می داند

6. که از او صبر ندارم من مسکین نفسی

7. هوسی بود که با من به ضرورت می باخت

8. چند بردارد اگر عشق نباشد هوسی

9. من نه آنم که نظر بر همه جنس اندازم

10. کی شود گوهر دریا متعلق به خسی

11. بود آیا که سر کوی فلانی هرگز

12. روز بی محتسبی بینم و شب بی عسسی

13. گر به عمری نفسی وصل شکر دریابم

14. به علی رغم بر آید ز زمین خر مگسی

15. هر گز از کنج نیارم به درآمد پنهان

16. ورنه بسته ست به هر عضو من آخر جرسی

17. روش من همه سرمایه ی دیوانگی است

18. هرکسی ره به خرد برد و نزاری به کسی

19. رخ اگر بر رخ چون برگ گل دوست کشم

20. پیل را طرح نهم مدعیان را فَرَسی

21. بس دمی گر بکشندم چو برنج از سر پوست

22. والله ار ملک جهان پیش من ارزد عدسی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
* در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
شعر کامل
حافظ
* من شدم دلگیر صائب زین حیات پنج روز
* خضر چون آورد تا امروز تاب زندگی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* بازیچه امواج بود کشتی خالی
* دل را ز غم و درد سبکبار مدارید
شعر کامل
صائب تبریزی