نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1296

1. خوش نبود صبح دم شاهد و صحرا و می

2. طوف و تماشا و عیش چنگ و دف و نای و نی

3. گر متعصّب ترا عیب و ملامت کند

4. هرزه مکن استماع گو چه حدیث است هی

5. حّقِ تو باطل بود خیرِ تو شَرَ هم چنانک

6. جمع نگشته ست ضدّ رُشد نبوده ست غَی

7. در کفنِ خویش خُسب از لحدِ ما مگوی

8. چیست اِلی اَصِله خوانده نه ای کُلُّ شَی

9. قسمت هر کس جدا طالعِ هر کس دگر

10. این سجل از بدو کرد کاتبِ ابداع طی

11. کرد کلیم آرزو چشمه ی خضر و نشد

12. پس روِ او لاجرم دور فکندش ز پی

13. باز سکندر طمع کرد و به ظلمات شد

14. تا مگر او نیز هم گردد جاوید حَی

15. معنیِ آبِ حیات هر دو ندانسته اند

16. گویی نشنوده اند معجزه ی جامِ کی

17. مایه ی هر زندگی واسطه ای دیگرست

18. روحِ نباتی و ماء جامِ نزاری و می


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد
* باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* من ار چه حافظ شهرم جوی نمی‌ارزم
* مگر تو از کرم خویش یار من باشی
شعر کامل
حافظ
* قلم پوشیده می‌رانم که اسرارم نهان ماند
* اگر چه آتش سوزان به نی نتوان نهان کردن
شعر کامل
خواجوی کرمانی