نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1312

1. وداع کردم و رفتم به صد پریشانی

2. ز دوستان و وداع آه ازین پشیمانی

3. فراقِ هم‌نفس الحق عظیم دشوارست

4. وداع جان نکند هیچ تن به آسانی

5. اگرچه جان پرِ جان است و دل برابر دل

6. به حکمِ جاذبه‌ی اتصال روحانی

7. ولی چو میلِ محبت به یکدگر دارند

8. همی کنند تقاضا نفوس‌ انسانی

9. نصیبه‌ای‌ست ز بدو وصول هر کس را

10. به حدِّ مرتبه‌ی خود ز حظِّ جسمانی

11. اگر مطالبه‌ای می‌کند ملامت نیست

12. نه کشتنی‌ست بدین امتحان نه زندانی

13. عذابِ روزِ قیامت شب مفارقتِ است

14. چه دیگرست همین رستخیز طوفانی

15. ز دست ما چو زمام مراد بیرون شد

16. به سر بریم به دشواری و به آسانی

17. اگر زمین و زمان بر هم افکند زلزال

18. تغیّری نپذیرد محبتِ جانی

19. صبا بگوی به آرامِ جان من که مکن

20. خلافِ عهدِ نزاری دگر تو می‌دانی

21. رکاب‌وار کند پای مالِ ایّامم

22. اگر عنان عنایت ز ما بگردانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای بسا برگ شقایق که دمادم در باغ
* از سرشک من و خوناب جگر می‌روید
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* تا خار غم عشقت آویخته در دامن
* کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها
شعر کامل
سعدی
* پاکان ستم ز دور فلک بیشتر کشند
* گندم چو پاک گشت خورد زخم آسیا
شعر کامل
صائب تبریزی