نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1361

1. عشق است نه هر چنان که خواهی

2. دردست و نیازِ صبح‌گاهی

3. از خود به درآی تا نباشی

4. موقوفِ اوامر و نواهی

5. گر زآن که گدای کوی اویی

6. بر ملک وجود پادشاهی

7. تو هیچ نه‌ای به خود اگر خود

8. از ماه تُراست تا به ماهی

9. نوریت بباید ای خردمند

10. کز ظلمتِ خود دراو پناهی

11. بی‌واسطه ی هدایتِ خضر

12. ره نیست به چشمه در سیاهی

13. دور از قدمِ محقّقانی

14. تا ملتفتِ سر و کلاهی

15. این نکته بدان که تا چو اقطاب

16. واصل نشنوی طفیلِ راهی

17. بر محضرِ نیستان نزاری

18. بنویس به خطِ خود گواهی

19. با هستیِ خویشتن نگردی

20. موصوف به هستیِ الاهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا
* کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* جز از گوی و میدان نبودیش کار
* گهی زخم چوگان و گاهی شکار
شعر کامل
فردوسی
* چو دشمن بود شاه را کشته به
* گر آواره از جنگ برگشته به
شعر کامل
فردوسی