نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1386

1. وقت نیامد که روی باز نمایی

2. پرده نبندی و خیمه بازگشایی

3. یوسفِ در پرده ای و منتظرانت

4. بر سر راه اند تا تو کی به درآیی

5. عیب نکن گر نیازمند ندارد

6. طاقتِ دردِ فراق و داغ جدایی

7. غایب و حاضر چه گویمت که ز پرده

8. گر به در آیی وگرنه آفتِ مایی

9. باز نیاید به خویشتن به قیامت

10. هر که تو او را زخویشتن بربایی

11. گردنِ صیدی که در کمندِ تو آید

12. چشم ندارد به هیچ روی رهایی

13. دفع ندانند کرد و چاره اطبّا

14. دردِ اَحبّات را که هم تو دوایی

15. ذوقِ محبّت نیازمندِ تو داند

16. عشق نداند که چیست مردِ هوایی

17. تا تو به درویش لقمه ای بفرستی

18. دست برآورده ایم و سر به گدایی

19. ای شده شهری نزاریا ز تو پرشور

20. تا به کی آخر چه فتنه ای چه بلایی

21. مست شدی تا به روزِ حشر از این مِی

22. باز نیایی به خود هنوز کجایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خرد زان طیره گشت الحق مرا گفتا که با من هم
* به گز مهتاب پیمایی به گل خورشیداندایی
شعر کامل
انوری
* گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
* گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
شعر کامل
حافظ
* از مشرق بناگوش خندید صبح پیری
* ما تیره روزگاران در سیر ماهتابیم
شعر کامل
صائب تبریزی