نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 170

1. به قامت تو که تشویش سرو بستان است

2. به طلعت تو که تشویر ماه تابان است

3. به ابروی تو که جفت است و در جهان طاق است

4. به گیسوی تو که دلگیر تر ز قطران است

5. به سینه ی تو که از رشک اش آب گردد سیم

6. به غمزه تو که در سینه، جفت پیکان است

7. به عارض تو که از غایت لطافت او

8. عرق نشسته ز خجلت بر آب حیوان است

9. به ساعد تو که سر پنجة نگارینش

10. خضاب کرده به خون بسی مسلمان است

11. بدان دو نرگس جادو که در ممالک حسن

12. هزار فتنه و آشوب از آن دو فتّان است

13. به حلقه حلقة زلف از فراز خورشیدت

14. که طرّه هاش چو دور قمر پریشان است

15. به روشنایی خورشید عالم آرایت

16. که همچو ذرّه در او چشم عقل حیران است

17. به رایحات عرق چین نازکت که درو

18. خواص پیرهن و چشم پیر کنعان است

19. که بی تو شخص نزاری چنان نزار شده است

20. که ره فراسر کارش نمیتوان دانست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
* ببین که در طلبت حال مردمان چون است
شعر کامل
حافظ
* شکنج زلف پریشان به دست باد مده
* مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش
شعر کامل
حافظ
* خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافات
* مشکن دل کس را که در این خانه کسی هست
شعر کامل
فروغی بسطامی