نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 239

1. ز من مپرس که شب چند رفت و کی روزست

2. که را بود خبر از خود که در چنین سوزست

3. دو چشمِ مردم اگر خیره در جمال تو ماند

4. عجب مدار که خورشیدِ عالم افروزست

5. نشانِ ماه بود عید دیگران و مرا

6. نظر به روی تو هر بامداد نوروزست

7. چو از کمانِ تو باشد سپر نمی خواهم

8. به پیش تیرت اگر ناوک جگر دوزست

9. بده که دست کشِ جام شوق هش یارست

10. بزن که کشتۀ شمشیر عشق پیروزست

11. برو نزاری و سر در سرِ ارادت کن

12. اگر پدر به تو گوید مکن بدآموزست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
* صراحی می ناب و سفینه غزل است
شعر کامل
حافظ
* در محفلی که خورشید اندر شمار ذره‌ست
* خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد
شعر کامل
حافظ
* دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
* تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم
شعر کامل
حافظ