نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 291

1. هیچ می دانی در آن حضرت کیان را بار هست

2. من نمی دانم و لیکن هم چو من بسیار هست

3. دیده می باید که بیند رویِ سلطان روزِ بار

4. با لله ار کوه احد را طاقت دیدار هست

5. هیچ دیگر نیست الّا او و لیکن دیده کو

6. شاید ار کژ دیده را بر دیده ور انکار هست

7. یارِ ناهموار گو تشنیع میزن! باک نیست

8. خود ملامت از پیِ صاحب دلان هم وار هست

9. ضّدِ آدم بیش ابلیسی نبود و این زمان

10. صد هزار ابلیسِ آدم رویِ دعوی دار هست

11. حقّ و باطل در برابر می نماید ز ابتدا

12. با سبک روحان گرانی در میان ناچار هست

13. گرچه باطل را وجودی معنوی در اصل نیست

14. ور به دعوی لا نسلّم می کنی پندار هست

15. چون وجودت رویِ امکان در عدم دارد چه سود

16. کار کن این جا کزین جا تا بدان جا کار هست

17. راهِ خودبینان مرو زنهار بنگر پیش و پس

18. امتحان کن تا جهنّم هم برین هنجار هست

19. رمز می گوید نزاری می زند پشکی به غمز

20. عاقبت هم بشنود در خانه گر دیّار هست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شاخ عشق اندر ازل دان بیخ عشق اندر ابد
* این شجر را تکیه بر عرش و ثری و ساق نیست
شعر کامل
مولوی
* صد حرف غم نوشتم در دل چو نامه و انرا
* خواهم فگند سویش همراهِ تیر آهی
شعر کامل
جامی
* زمین شد به کردار دریای قیر
* همه موجش از خنجر و گرز و تیر
شعر کامل
فردوسی