نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 337

1. دریغ عمر که بی روی دوستان بگذشت

2. چو باد صبح که بر طرف بوستان بگذشت

3. دریغ سود ندارد چو اختیار از دست

4. برفت هم چو خدنگی که از کمان بگذشت

5. بهار عمر جوانی و بی غمی افسوس

6. که هم چو قافله ی باد مهرگان بگذشت

7. تو خود قیاس کن ای بی خبر که در دل ما

8. چه آتش است که دودش ز آسمان بگذشت

9. بسوخت حلق من از بس که برق آه دلم

10. ز سینه هم چو براق سبک عنان بگذشت

11. هنوز دیده به هم می نهم تعالی الله

12. ز هر چه بر سرم از گردش زمان بگذشت

13. چه حاصل از سفر بی مراد هیچ همین

14. فسانه ای که فلان آمد و فلان بگذشت

15. نزاریا چه کنی چاره نیست تن درده

16. به جور چرخ که کار تو زین و آن بگذشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نرگست در طاق ابرو از چه خفتد بی خبر
* زانکه جای خواب مستان گوشهٔ محراب نیست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* بگو به خازن جنت که خاک این مجلس
* به تحفه بر سوی فردوس و عود مجمر کن
شعر کامل
حافظ
* از گشایش نبود بهره تهی مغزان را
* پسته پوچ محال است که خندان گردد
شعر کامل
صائب تبریزی