نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 362

1. هر که ببیند تو را بدین قد و قامت

2. باز نیاید به هوش تا به قیامت

3. جان و دل و دانش و خرد به تو دادیم

4. در حق ما بوسه ای نرفت کرامت

5. تا تو در آیی به باغ اگرچه ادب نیست

6. پیش تو بر پای ، سروکرده اقامت

7. درد سرم می دهد پدر ز رندی

8. دست بدار این چه علت است و علامت

9. بر عقب نیکوان مرو که نباشد

10. حاصل شاهد پرست غیر ندامت

11. گفتم اگر قدرت خدا به تفرّج

12. می نگرم بی غرض بر این چه غرامت

13. طلعت یوسف ندیده ای پدر آخر

14. سَترِ زلیخا چه می دری به ملامت

15. عشق برون تاخت از کمین و به تکلیف

16. مملکت دل فرو گرفت تمامت

17. تن به بلا ده نزاریا که نبرده ست

18. هیچ کس از کوی عشق سر به سلامت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد
* بلک آتش در همه آفاق زد
شعر کامل
مولوی
* چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
* چو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست
شعر کامل
حافظ
* چه لطیفست قبا بر تن چون سرو روانت
* آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت
شعر کامل
سعدی