نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 365

1. مرا چه غم که مرا سرزنش کنند و ملامت

2. که من معاینه دیدم جمال روز قیامت

3. اگر تو نیز طلب گار آن شوی که ببینی

4. ز بود خود به در آیی کفایت است و کرامت

5. نه در میان بلایی که بر کنار ، پس این جا

6. مکن به هرزه طمع در بلای عشق سلامت

7. امید منقطع از وصل دوست شرط نباشد

8. بر آستان رجا از لوازم است اقامت

9. نثار کردن جان خود ضرورت است و فریضه

10. اگر به موجب شکرانه ور بود به غرامت

11. نزاریا نکنی التفات اگر چه شده ستی

12. میان خلق فضیحت به صد هزار علامت

13. تو را چو غایت مطلوب حاصل است و معین

14. به صرف کردن عمرت در این بلا چه ندامت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
* آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
شعر کامل
حافظ
* جای شادی نیست زیر این سپهر نیلگون
* خنده در هنگامه ماتم نمی باید زدن
شعر کامل
صائب تبریزی
* به هرکه می نگرم همچو غنچه دلتنگ است
* مگر نسیم درین گلستان نمی باشد
شعر کامل
صائب تبریزی