نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 380

1. باده خوریم ز اول شب تا دم صباح

2. مستی کنیم چون شتران علم جناح

3. زاهد که دل به شاهد دنیا دهد کجا

4. در خانقه بماند و در خلوت و صلاح

5. با دوست بایدم که چو بی دوست هیچ نیست

6. آسایشی ز زندگی و راحتی ز راح

7. گویند می مخور که حرام است بل که خوک

8. بر مستحق به وقت ضرورت بود مباح

9. ما آب خوریم و تو خون می خوری به جهل

10. عین عقوبت است و گمان می بری فلاح

11. عهد وفا ز مردم نا کس طمع مدار

12. هرگز تو بوی مشک شنیدی ز مستراح

13. قلاّش خوان مرا نه نزاری و لایق است

14. این نام عاشقانه که خود کردم اصطلاح


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرمایه نجات بود توبه درست
* با کشتی شکسته به دریا چه می روی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* مریز اشکِ من ای چشم خون گرفته که خواهم
* کنم نثار رهش آن دُر ِنسفتۀ خود را
شعر کامل
جامی
* ذره ذره کاندرین ارض و سماست
* جنس خود را هر یکی چون کهرباست
شعر کامل
مولوی