نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 430

1. کس نمی دانم که پیغامی برد

2. یک قدم با ما به یاری بسپرد

3. بندگی ها عرضه دارد و آن گهی

4. از دل آ [ رامم ] سلامی آورد

5. تا به وصلم کی مجالی می دهد

6. باز پرسد روی و راهی بنگرد

7. الله الله غفلتِ بی اختیار

8. بر من از بی التفاتی نشمرد

9. زاریی می آورد از من به دوست

10. مرغ اگر بالایِ بامش می پرد

11. خدمتی می آورد با اشتیاق

12. گر برو بادِ سحر گه بگذرد

13. دفعِ سودا را نزاری تا به کی

14. خونِ جان با آبِ رز برهم خورد

15. در تعجّب مانده ام تا هیچ کس

16. دشمنِ جان چون نزاری پرورد

17. هم گران باشد اگر او را کسی

18. از غمِ دنیا به یک جو واخَرَد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنینست رسم سرای کهن
* سرش هیچ پیدا نبینی ز بن
شعر کامل
فردوسی
* با غم ایوب نیست رنج مرا نسبتی
* صبرم ازو کم‌ترست، دردم ازو بیش‌تر
شعر کامل
هلالی جغتایی
* یارم چو قدح به دست گیرد
* بازار بتان شکست گیرد
شعر کامل
حافظ