نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 528

1. محققان که ز خُم‌خانه ی ازل مست‌اند

2. نخست نیست بباشند و بعد از آن هستند

3. روندگان حقایق برسته‌اند از خود

4. که هم ز گام نخستین به دوست پیوستند

5. ز پا فرو ننشینیم تا به دست آریم

6. بسا که بیهده برخاستند و بنشستند

7. به میوه زان نرسیده دست بدبختان

8. که شاخ نیک بلند ست و عاجزان پست‌اند

9. گره از آن نگشادند باز از این رشته

10. که هر گروه دگر صورتی دگر بستند

11. سر مقام نداریم و فارغیم ز گنج

12. بسی چو ما ز چنین کُنج ها برون جستند

13. به نزد ما چه خطا توبه‌ء مزلزل را

14. هزار توبه محکم درست بشکستند

15. بیا به کوی خرابات عارفان را بین

16. به می نشسته و هر یک دو جام بر دست اند

17. شراب شوق بخورند و مست لایعقل

18. چنان شدند که از هر دو کون وارستند

19. نزاریا ببُر از خود که بت پرستیدن

20. به مذهب من از آن به که خویش بپرستند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* امشب کمند زلف ترا تاب دیگری است
* ای فتنه در کمین دل و هوش کیستی؟
شعر کامل
رهی معیری
* چو درخت قامتش دید صبا به هم برآمد
* ز چمن نرست سروی که ز بیخ برنکندش
شعر کامل
سعدی
* به شکر یا به نوای شکرین پیوندد
* هر که از خاک چو نی بسته کمر برخیزد
شعر کامل
صائب تبریزی