نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 568

1. ای دل به اختیار تو کاری نمی رود

2. کاری به اختیار تو باری نمی رود

3. می بایدم که با تو قراری رود به صبر

4. با صبر هیچگونه قراری نمی رود

5. پر شد کنار تا به میانم ز آب سر

6. خود در میان حدیث کناری نمی رود

7. گفتم در این میانه مگر با کنار دوست

8. کاری رود نمی رود آری نمی رود

9. گفتم ز حال خویش کنم عرضه شمه ای

10. بختم نکرد یاری و یاری نمی رود

11. در هیچ گوشه نیست که بر سدره نیاز

12. از سوز سینه ناله زاری نمی رود

13. گر صد هزار جان برود در مصاف عشق

14. بر خون کس حساب و شماری نمی رود

15. گفتم نزاریا نروی در محیط عشق

16. رفتی و زورقت به کناری نمی رود

17. خو کن به نامرادی و تن زن به عاجزی

18. اکنون که بر مراد تو کاری نمی رود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شبنم ز باغبان نکشد منت وصال
* معشوق در کنار بود پاک دیده را
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو را اگر نفسی ماند جز که عشق مکار
* که چیست قیمت مردم هر آنچ می‌جوید
شعر کامل
مولوی
* انبیا گفتند نومیدی بدست
* فضل و رحمتهای باری بی‌حدست
شعر کامل
مولوی