نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 592

1. چه محنت است که در عاشقی به ما نرسید

2. کجا شدیم که صد فتنه از قفا نرسید

3. به رویِ ما همه رنجی رسید در غمِ دوست

4. مگر که راحتِ رویش به رویِ ما نرسید

5. فراغتِ دل از آن داشتیم یک چندی

6. که عشقِ او به سرِ جانِ مبتلا نرسید

7. طمع به وصلِ چو اویی حماقتی ست عظیم

8. که پادشاهیِ عالم به هر گدا نرسید

9. اگر ز عشق ملامت به ما رسد چه عجب

10. بلایِ سرزنشِ عاشقات کجا نرسید

11. ز هجر و وصل چه نقصان کمالِ مجنون را

12. اگر به خلوتِ لیلی رسید یا نرسید

13. نزاریا چو تو رفتند ره روان بسیار

14. که یک رونده درین ره به منتها نرسید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
* غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
شعر کامل
وحشی بافقی
* من همان روز دل و صبر به یغما دادم
* که مقید شدم آن دلبر یغمایی را
شعر کامل
سعدی
* گرد لبت بنفشه از آن تازه و تر است
* کآب حیات می‌خورد از جویبار حسن
شعر کامل
حافظ