نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 597

1. ساقیا تا خاطرم گیرد قرار

2. بیش تر هین هان بده کاسی سه چار

3. اضطرابِ خاطرِ مجروح را

4. جز به می تسکین نیاید می بیار

5. تا شود ساکن زمانی دردِ سر

6. دست گیرم باش یک دم پای دار

7. تو مرا معذور دار ار من تو را

8. رنجه می دارم به حکمِ اضطرار

9. بی قرارم از چه از بس دردِ دل

10. تو درین آتش ممانم بی قرار

11. میخِ مجلس بودن از کسلانی است

12. در گرانان در فرو بند استوار

13. از ملامت می شود مغزم تهی

14. با گران جان نسبتی دارد خمار

15. خونِ رز در گردنِ هر کس دریغ

16. احتراز از خونِ ناحق زینهار

17. می خوری چندان مخور کز دستِ عقل

18. جهل بستاند زمامِ اختیار

19. ما و می بر یادِ رویِ دوستان

20. با کسی دیگر نزاری را چه کار

21. حالیا غلمان و حوران حاضرند

22. بر امیدِ نسیه تا چند انتظار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای که دیدی قتل من در پای آن سرو سهی
* شحنه را ز این فتنه واقف کن که: قاتل می‌رود
شعر کامل
اوحدی
* گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
* جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی
شعر کامل
سعدی
* هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست
* ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست
شعر کامل
مولوی