نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 673

1. دلا سر پوشِ خوانِ سّرِ او باش

2. مکن تا او نگوید سرِّ او فاش

3. به چشمِ دوست رویِ دوست می بین

4. همه تن دیده شو بی دیده می باش

5. به چشمِ خود چه خواهی دید خود را

6. خودی از پیشِ خود برداری ای کاش

7. نهان شو چون صدف در بحرِ اسرار

8. [گهی] می پوش گوهر گاه می پاش

9. به دستی شمعِ اِلّا الله برافروز

10. به دیگر دست لا را دیده بخراش

11. درِ او می زنی از خود به در شو

12. کسِ او باش و ایمن شو ز اوباش

13. نزاری طاقتِ نورِ خورت نیست

14. برو سر در گریبان کش چو خفّاش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ترا دایه گر مرغ شاید همی
* پس این پهلوانی چه باید همی
شعر کامل
فردوسی
* به سیم و زر نکونامی به دست آر
* منه بر هم که برگیرندش از هم
شعر کامل
سعدی
* ز فراق جان من گر ز دو دیده در فشاند
* تو گمان مبر که از وی دل پرگهر ندارم
شعر کامل
مولوی