نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 694

1. معطّرست دماغم ز بوی ِ یرلیکش

2. ملازمم به دل و جان ز دور و نزدیکش

3. ز بختِ من نظرِ دولتی قوی باشد

4. که در کنارِ من آید میانِ باریکش

5. از آن دو هندویِ جادو به زیرِ ابرویِ طاق

6. شدند بنده به صد دل مغول و تازیکش

7. بر آستانۀ او آفتاب فخر کند

8. اگر محّلِ یکی باشد از ممالیکش

9. چو شب سیاه کند از سپید کاریِ خویش

10. جهانِ روشن بر من چو زلفِ تاریکش

11. دلِ نزاریِ مسکین چنان مسلّم کرد

12. که هم چو مملکتِ خویش کرده تملیکش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این یک نفس که دیده ما میهمان توست
* آیینه پیش رو نگذاری چه می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* مشو از صحبت بی برگ و نوایان غافل
* که شب قدر نهان در رمضان می باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتا کجاست آفت گفتم به کوی عشقت
* گفتا که چونی آن جا گفتم در استقامت
شعر کامل
مولوی