نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 708

1. ای لبت عقلم به غارت داده دوش

2. وی دو چشم مستت از من برده هوش

3. تاختن کردی چو یاغی بر سرم

4. در چریک صبرم افکندی خروش

5. نا شکیبایی و بی صبری ببرد

6. از سر رازی که ما را بود دوش

7. عشق ما در گرد شهر افسانه شد

8. هرگز این دریا بننشیند ز جوش

9. جز مگر آنچ از تو می گویند و بس

10. کفر و دینم در نمی آید به گوش

11. مهربان یارا دریغا گر دمی

12. راه بر ما گیریی‌ امشب چو دوش

13. تا به کام دل دمادم کردمی

14. بر جمالت یک صراحی باده نوش

15. کاشکی باری جوانمردی کند

16. ترک ما گیرد رقیب زن فروش

17. زین کمندم روی استخلاص نیست

18. کز قدم رفتم درین گل تا به دوش

19. هم رجا واثق نزاری صبر کن

20. تا مراد دل بدست آری بکوش

21. زاریی می کن که شیر اندک دهد

22. مادر مشفق به فرزند خموش‌


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از حشمت اهل جهل به کیوان رسیده‌اند
* جز آه اهل فضل به کیوان نمی‌رسد
شعر کامل
حافظ
* آنچه دیدی بر قرار خود نماند
* وینچه بینی هم نماند بر قرار
شعر کامل
سعدی
* سزای خدمت شایسته است لطف چه منت
* ز خدمتم خجل و حقگزار خدمت خویشم
شعر کامل
وحشی بافقی