نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 734

1. دوستان آه از فراق آه از فراق

2. الغیاث از اشتیاق از اشتیاق

3. دفع غم را جز می استعداد نیست

4. کم ترک می افتد آن هم اتفاق

5. وقت وقتی جرعه ای گر می چشم

6. زهر می گردد ز تلخی در مذاق

7. سیر کرد از زندگانی غربتم

8. چند گردم در خراسان و عراق

9. صبر من بگریخت از غوغای عشق

10. هم چنان کز حمله ی تنّین براق

11. آه اگر دولت اجابت می دهد

12. وقت رجعت بگذرم همچون براق

13. گر نبینم آفتاب روی دوست

14. ماه امیدم بماند در محاق

15. بلعجب کاری و مشکل حالتی

16. دیده در غرقاب و تن در احتراق

17. قصه کوته کن نزاری بازگوی

18. دوستان آه از فراق آه از فراق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نشوم با تو چو سوسن دو زبان گر تو نباشی
* باز چون گل به دورویی و چو نرگس به دو رنگی
شعر کامل
اوحدی
* همدم خود شو که حبیب خودی
* چاره خود کن که طبیب خودی
شعر کامل
رهی معیری
* گفت دیوانه مشو دیده ز مهتاب بدوز
* وقت آن نیست‌که مهتاب به‌گز پیمایی
شعر کامل
قاآنی