نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 845

1. شب ها همه شب در انتظارم

2. تا دوست نظر کند به کارم

3. او حاضرِ وقت و من نبینم

4. او با من و من خبر ندارم

5. کس را غمِ روزگارِ من نیست

6. من خود سرِ این طمع نخارم

7. زین شور که در جهان فکندی

8. شوریده شده ست روزگارم

9. باید که به دوستان رسانم

10. عمری که به هرزه می گذرانم

11. زیرا که مهم تر از همه چیز

12. این است که باز می گزارم

13. گر پای نمی نهم درین راه

14. از دست بمی رود نگارم

15. هر چیز که با من است حالی

16. فی الجمله به دوست می سپارم

17. با هم نفسی به آخر الامر

18. آخر نفسی مگر برآرم

19. تیمار نمی برد خزانم

20. غم خوار نمی شود بهارم

21. هر سال همان که پار دادند

22. از هفت و شش و سه و چهارم

23. از پای دراوفتاد عقلم

24. از دست برفت اختیارم

25. گر دی بودم نزاری ام روز

26. بنگر به چه زاریانِ زارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز تور اندر آمد نخستین ستم
* که شاهی چو ایرج شد از تخت کم
شعر کامل
فردوسی
* شکرانه‌ای که شاه نکویان شدی به حسن
* می‌باید التفات به حال گدا کنی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دست فلک ز کارم وقتی گره گشاید
* کز یکدیگر گشایی زلف گره گشا را
شعر کامل
فروغی بسطامی