نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 903

1. گر به قلّاشی و رندی در جهان افسانه‌ایم

2. باش گوای خواجه باری ثابت و مردانه‌ایم

3. وقت وقتی بی محابا گر در آتش می‌رویم

4. با گلِستان خلیل الله ز یک کاشانه‌ایم

5. گوشه چون عنقا و آتش چون سمندر والسلام

6. نه چو مرغِ خانگی محتاجِ آب و دانه‌ایم

7. عاقلان را طاقتِ نورِ ظهورِ عشق نیست

8. کشف بر ما می‌کند دانی چرا دیوانه‌ایم

9. حاضران ِ وقت و مأمورانِ امر مطلقیم

10. تا نپنداری که از آن آشنا بیگانه‌ایم

11. در نگنجد آفتاب آن جا که خلوت گاهِ ماست

12. گرچه با شمعِ شب‌ستانش کم از پروانه‌ایم

13. دیگران با نسیه خرسندند و ما با نقدِ وقت

14. دیگران از دوست محجوب اند و ما هم خانه‌ایم

15. دابه‌الارض ار جهان بر هم زند شاید که ما

16. چون نزاری حالیا ساکن درین کاشانه‌ایم

17. عیب ما در بارِ ما بینند ره گم کردگان

18. حاش لله زیرِ بارِ هرزه ی ایشان نه‌ایم

19. از خراباتی چه آید جز خرابی پس زما

20. هیچ معموری نیاید تا درین ویرانه‌ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بدان را نوازش کن ای نیکمرد
* که سگ پاس دارد چو نان تو خورد
شعر کامل
سعدی
* پیوسته درین باغ، دلم چون گل رعنا
* رویی به بهار و رخ دیگر به خزان داشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* من بر سرآنم که به زلف تو زنم دست
* تا سنبل زلف تو چه سرداشته باشد
شعر کامل
صائب تبریزی