نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 959

1. چه می‌خواهی پیاپی عهد بستن

2. چو عادت کرده‌ای پیمان شکستن

3. به جان می‌بایدم پیوند با تو

4. گرم پیوندِ جان خواهی گسستن

5. اگر خواهی به حسرت سینه سفتن

6. ورم خواهی به کزلک دیده خستن

7. نه آن صیدم که با جانان بکوشم

8. توانم هرگز از قیدِ تو جستن

9. چه بوده‌ست اتّصال از بدوِ فطرت

10. به مرگ از دوستی نتوان برستن

11. مرا از زندگانی در جهان چیست

12. زمانی با دل‌آرامی نشستن

13. ز گل گر خنده می‌خواهی نزاری

14. چو ابرت بر سرش باید گرستن

15. قدم چون در نهادی در پی دل

16. ز نام و ننگ باید دست شستن

17. اگر چون سنگ تن در جور دادن

18. وگر با نازنینان در ببستن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا
* چشم دارم که سلامی برسانی ز منش
شعر کامل
حافظ
* بر صحبت گل دل منه ای مرغ که چون تو
* گشتند درین باغ و گذشتند هزاران
شعر کامل
جامی
* از چو من آزاده‌ای الفت بریدن سهل نیست
* می‌رود با چشم گریان سیل از ویرانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری