نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 110

1. گه تجلّی مانع است و گاه هجران حایل است

2. حیرت اندر حیرتست و مشکل اندر مشکل است

3. بی نهایت از بر ما بود تا مقصد مقام

4. منزل کونین طی کردیم و اول منزل است

5. زخم ما بی طالعان پیدا و پنهان دست و تیغ

6. بخت مقتولی که چشمش بر جمال قاتل است

7. از نم فیضی که با این مشت خاک آمیختند

8. حاملان عرش را بار امانت در گل است

9. عقدۀ ما را رسول و نامه نتواند گشود

10. بعد ظاهربین به چشم و دوری ما در دل است

11. بام و در پر جلوۀ حسن است اهل حال را

12. هرکه صورت دوست میدارد ز معنی غافل است

13. سینه ای بخراش و در وی دانۀ اشکی فشان

14. این که شوری خاک و ریزی تخم را بی حاصل است

15. از حدیث سود و سودا می رمم دیوانه وار

16. حرف لیلی گوی تا دانی که مجنون عاقل است

17. از کرم شاید دری بر روی مسکین واکنند

18. بیشتر شب ها درین درگه نظیری سایل است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکوه از پیری کنی زاهد بیا همراه من
* تا به میخانه برم پیر و جوان آرم تو را
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* دریاست مجلس او دریاب وقت و در یاب
* هان ای زیان رسیده وقت تجارت آمد
شعر کامل
حافظ
* نفس سوخته لاله خطی آورده است
* از دل خاک، که آرام در آنجا هم نیست
شعر کامل
صائب تبریزی