نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 187

1. امشب چمن از گریۀ ما تازه و تر بود

2. بر هر سر خار مژه لختی ز جگر بود

3. می رست رگ و ریشۀ جان از بن ناخن

4. صد لاله ستان کاشته در سینه و بر بود

5. در زیر لبم گاه طرب زمزمه می سفت

6. بر دور رخش گاه هوس حلقه شمر بود

7. تا روز به خلوتگه مقصود، اجابت

8. در پیرهن ناله هم آغوش اثر بود

9. از کثرت آمد شدن دزد خیالی

10. پیرایۀ خوابم همه شب زیر و زبر بود

11. وز بهر نثار قدمی چشم ترم را

12. تا گوش گریبان نظر پر ز گهر بود

13. گفتم به دعای سحری وصل تو خواهم

14. بیهوش شدم بوی تو با باد سحر بود

15. قاصد جگرم سوخت چه پیغام و چه نامه

16. دل بود همان خوش که به امّید خبر بود

17. بگذشت و گریبان نزدی چاک نظیری

18. پیش چه بلا دست دعای تو سپر بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به ادب با همه سر کن که دل شاه و گدا
* در ترازوی مکافات برابر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
* تا ندانند حریفان که تو منظور منی
شعر کامل
سعدی
* دوستی با ناتوانان مایه روشندلی است
* موم چون با رشته سازد شمع محفل می شود
شعر کامل
صائب تبریزی