نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 384

1. نالم ز چرخ اگرنه بر افغان خورم دریغ

2. گریم به دهر اگرنه به طوفان خورم دریغ

3. بر گل شکر نشاند و خون جگر دهد

4. بر سفرۀ سپهر به مهمان خورم دریغ

5. صبحم که بر صبوح خودم خوانده روزگار

6. خندم به طنز و بر لب خندان خورم دریغ

7. مهمان مسرفم که به ممسک رسیده ام

8. بر مرگ میزبان به سر خوان خورم دریغ

9. با جاهلان معجبم افتاده اختلاط

10. تحسین کنم به ظاهر و پنهان خورم دریغ

11. کارم به دوستیّ ریایی فتاده است

12. در مرگ دوستان به گریبان خورم دریغ

13. بیماری ضعیف خرد را علاج نیست

14. با حکمت مسیح به درمان خورم دریغ

15. دشوار کم شود اگر افسوس کم خورم

16. مشکل از آن فتاده که آسان خورم دریغ

17. بازآی تا به پای تو ریزم نثار خویش

18. من آن نیم که بهر تو بر جان خورم دريغ

19. شورابه ای که بر لبم از دیدگان چکد

20. دونم اگر به چشمۀ حیوان خورم دریغ

21. در آه و ناله عمر نظیری به سر رسید

22. سیر آمدم ز بس که پریشان خورم دریغ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عدالت کن که در عدل آنچه یک ساعت به دست آید
* میسر نیست در هفتاد سال اهل عبادت را
شعر کامل
صائب تبریزی
* بید مجنونیم برگ ما زبان خامشی است
* گل بچین از برگ ما، احوال بار ما مپرس
شعر کامل
صائب تبریزی
* دوش ای پسر می خورده‌ای چشمت گواهی می‌دهد
* باری حریفی جو که او مستور دارد راز را
شعر کامل
سعدی