نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 538

1. گر پای سرو و دامن یاری گرفته ای

2. از محنت زمانه کناری گرفته ای

3. آگه نیی که در چه نفس سود عمر تُست

4. از هر نفس اگرنه عیاری گرفته ای

5. عمرت همان دم است که با یار بوده ای

6. هیچ است اگر جزین به شماری گرفته ای

7. هشدار هان که باطن خود تیره کرده ای

8. از هرچه بر ضمیر غباری گرفته ای

9. نخل برهنه سنگ ز مردم نمی خورد

10. از خود بریز اگر بر و باری گرفته ای

11. گردون کشیده رخت تو را چون مسیح اگر

12. وقتی رکاب شیر سواری گرفته ای

13. هر سو فقير فاتحه در کار می کند

14. یک بار از دم که نثاری گرفته ای

15. نازان به حسن خویشتنی هیچ از امتحان

16. آیینه ای ز آینه داری گرفته ای؟

17. بازی ز کعبتین فلک خورده ای مدام

18. نقش حریف کی به قماری گرفته ای

19. چندین فرامشی ز حبیب و دیار چیست

20. آخر اجازت از پی کاری گرفته ای

21. اینجا صداع را سر مخمور می خرد

22. تو سر ز درد نیم خماری گرفته ای

23. بوی از شمیم زلف نظیری نبرده ای

24. گر بر فراش عيش قراری گرفته ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سلامی چو بوی خوش آشنایی
* بدان مردم دیده روشنایی
شعر کامل
حافظ
* اگرچه عارض جانان سرشک و روی من دارد
* یکی چون شاخ آذرگون یکی چون برگ نیلوفر
شعر کامل
امیر معزی
* سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ
* که تا چو بلبل بی‌دل کنم علاج دماغ
شعر کامل
حافظ