نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 74

1. نظر به ظاهر و صیّاد در خفا خفتست

2. اجل رسیده چه داند بلا کجا خفتست

3. کجا ز فتنۀآن چشم نیم باز رهیم

4. که فتنه خاسته از خواب و پای ما خفتست

5. کسی به قلب شبم ترکتاز می آرد

6. که بر فراش قصب پای در حنا خفتست

7. شمیم مهر ز باغ وفا نمی آید

8. به هر چمن که تو نشکفته یی صبا خفتست

9. طبیب عشق ببرّد طمع ز بیماری

10. که شب به راحت ازین درد بی دوا خفتست

11. کس از معانقۀ روز وصل یابد ذوق

12. که چند شب ز هم آغوش خود جدا خفتست

13. بگیر کام دل ای کعبتین مردم چشم

14. که بردت آمده و نقش بر قفا خفتست

15. شب امید به از صبح عید میگذرد

16. که آشنا به تمنّای آشنا خفتست

17. فسانه صرف نظیری مکن که خواب کند

18. شکسته یی که به صد درد مبتلا خفتست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد
* مگر از مردمک دیده مدادی طلبیم
شعر کامل
حافظ
* ز دریا به دریا همی مرد بود
* رخ ماه و خورشید پر گرد بود
شعر کامل
فردوسی
* نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
* کلاه داری و آیین سروری داند
شعر کامل
حافظ